مکتب داستان جنوب

هر اقلیم کشور مان ادبیات داستانی خودش را خلق کرده است. جنوب ایران هم به خاطر سرشت و سرنوشت خاصش ادبیاتی خاص خلق کرده که عناصر مشترکی را میشود در آثار برجسته آن دید. از جمله گزارش حضور آزاردهنده انگلیسی ها و تضاد رفاه آنان با زندگی فقیرانه مردم، خرافه و جهل، روحیه ساده گیر و خونگرم شخصیت ها و ...

در این پرونده به سراغ برخی آثار داستانی مکتب جنوب رفته ایم.

گزارش نشست بررسی مکتب داستان جنوب

نشست تخصصی بررسی ویژگی‌های مکتب داستان جنوب

این تفنگ یادگار رئیسعلی است!

جلسه گفتگو درباره کتاب سیاسنبو از محمدرضا صفدری و مکتب جنوب

اصالت، اصالت و باز هم اصالت؛ در قصه گویی و در زبان

شناسنامه دردآور مصائب مردم جنوب

رمزگشایی از اتفاقاتِ بدِ گذشته!

بالاخره واقعیت چه بود؟!

روایت هایی از یک زندگی

چراغ‌ها را همیشه یک زن خاموش یا روشن می‌کند

جانِ بی‌جان زخم شیر

انتخاب هایمان هنوز جایی نفس می کشند!

پوست اندازی در مسیر آگاهی از زندانی به زندان دیگر

دختری که برای جاروها لالایی می‌خواند!

از رنجی که می‌بردند...

آن چهره ی زمینی جنگ

همسایه‌ها کماکان زنده‌اند!

شخصیت مبارز ایدئولوژی می‌خواهد

با مزاحمت لذت طلب‌ها چه میتوان کرد؟!

سفرنامه ای در قالب رمان

خوانشی قصدگرا از زمستان ساختگی فصیح

یادگار مردان اسکله

جزیره ای تک رنگ به نام روستا

آدم‌ها دنبال چه می‌گردند؟

چادر های سفید، مردمان رنگارنگ

شخصیت های پررنگ، قصه های کمرنگ

جایی در مرز رئالیسم و ناتورالیسم

لالی، قصه هایی علیه سکوت

اگر محمد بهمن بیگی نبود!