گزارش نشست بررسی مکتب داستان جنوب

نسل اول نویسندگان جنوب با صادق چوبک شروع می‌شود. که سنگ بنای این گونه نوشتن را گذاشته با داستان چرا دریا طوفانی شد. بعد از چوبک تقریبا خیلی‌ها تحت تاثیر چوبک بوده اند. همانگونه که تورگنیف درباره نویسندگان بزرگ روس گفته است «همه ما از زیر شنل نیکلای گوگول بیرون آمدیم» من هم میتوانم بگویم همه نویسندگان جنوب از زیر داستان چرا دریا طوفانی شد چوبک بیرون آمدند.خیلی از نویسندگان مسیری را رفته اند که از بوشهر و اهواز به شیراز آمده اند و بعد راهی تهران شده‌اند. شیراز نقطه کانونی و مهم در ادبیات جنوب به ش...

دوشنبه 01 آبان 1402

اولین نشست تخصصی مکتب ادبی جنوب در ایرانی بخوانیم

اولین نشست تخصصی مکتب ادبی جنوب به همت گروه ایرانی بخوانیم در تاریخ 30 شهریور 1402 در کتابخانه پارک شهر برگزار شد.

مجید اسطیری دبیر نشست و دبیر گروه ایرانی بخوانیم با معرفی گروه ایرانی بخوانیم چنین آغاز کرد: «گروه ایرانی بخوانیم یک گروه به معنای دقیق کلمه خودجوش است که از روی دغدغه تعدادی از دوستان اهل ادبیات در پاییز 97 شکل گرفت، تا در آن در مورد ادبیات گپ‌وگفت کنند، و در زمانه‌ای که قول و قرارها دیری نمی‌پاید این گروه توانسته خود را با ادبیات حفظ کند. دوستان زیادی از شهرهای مختلف عضو این گروه هستند. ما هر ماه به یک کتاب ایرانی در حوزه‌های مختلف می‌پردازیم و به معرفی و ترویج آن می‌پردازیم.

در دور جدید مطالعات، انتخاب‌های گروه را جهت دقیق تری دادیم و انتخاب کتاب‌ها را مبتنی بر اقلیم‌ها به انجام رساندیم.

ما با اقلیم جنوب این کار را شروع کردیم و چند ماه اخیر را با مطالعه آثار نویسندگان مکتب جنوب پیش آمده ایم و بعد از مدتی مطالعه آثار این اقلیم، تصمیم گرفتیم یک جلسه جمع بندی از نظرات و نکات پیرامون این گونه و مکتب داشته باشیم.»

در ادامه دکتر حمیدعبدالهیان از نویسندگان و پژوهشگران نام آشنای ادبیات داستانی و استاد دانشگاه، که به عنوان سخنران در این نشست دعوت شده‌اند، به تحلیل و تشریح مکتب ادبی جنوب پرداخت: « ایرانی خواندن در دوره هجوم آثار ترجمه‌ای در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد و نسل جدید فرزندان ما آثار ترجمه را بیشتر از آثار نویسندگان خودمان می‌شناسند. ما منکر ترجمه نیستیم و با ترجمه است که آثار شاخص و شاهکارها را می‌شناسیم ولی این جای توجه به آثار تالیفی را نمی‌گیرد.

داستان جنوب خودش یک دریاست که می‌توان از زوایای مختلفی به آنها نگاه کرد، بقیه اقلیم‌های ادبی کشور هم همین طور است.

وقتی ما می‌گوییم داستان جنوب، در ذهن من مثلثی شکل می‌گیرد با سه راس اهواز – بوشهر و بندرهایش – شیراز. مکتب ادبی جنوب را با نویسندگان حاضر در این مثلث می‌شناسیم.

از داخل اقلیم مکتب احصاء می‌شود. نویسندگان وقتی تحت شرایط اقلیمی-فرهنگی خاص آثاری تولید کنند، ویژگی‌های مشابهی خواهند داشت که مکتب در آن اقلیم شکل می‌گیرد. مانند مکتب رئالیسم جادوئی. پس ما از زندگی نویسندگانی که در این اقلیم بوده‌اند رگه‌ها و نشانه‌هایی از ویژگی‌های مکتب را خواهیم دید.

نسل اول نویسندگان جنوب با صادق چوبک شروع می‌شود. که سنگ بنای این گونه نوشتن را گذاشته با داستان چرا دریا طوفانی شد. بعد از چوبک تقریبا خیلی‌ها تحت تاثیر چوبک بوده اند. همانگونه که تورگنیف درباره نویسندگان بزرگ روس گفته است «همه ما از زیر شنل نیکلای گوگول بیرون آمدیم» من هم میتوانم بگویم همه نویسندگان جنوب از زیر داستان چرا دریا طوفانی شد چوبک بیرون آمدند.خیلی از نویسندگان مسیری را رفته اند که از بوشهر و اهواز به شیراز آمده اند و بعد راهی تهران شده‌اند. شیراز نقطه کانونی و مهم در ادبیات جنوب به شمار می‌رود.

البته در نسل بندی نویسندگان باید دقت بیشتری داشته باشیم و دهه به دهه نسل‌ها را بشناسیم چون تفاوت‌های زیادی بین نویسندگان حتی یک اقلیم در سبک و جهان نویسندگی‌شان وجود دارد. من با مشاهده بیش از بیست سال تدریس در دانشگاه دیده‌ام که دانشجویان جنوبی و افغانستانی قلم‌های بسیاری خوبی داشته‌اند، و مرا را به این نتیجه رسانده که شرایط اقلیمی و فرهنگی تاثیر فراوانی بر نگارش و قصه‌گویی نویسنده دارد.

یک ویژگی خاص نویسندگان جنوب این است که آنها در تلفیق سنت و مدرنیته در آثارشان به شکلی هنرمندانه عمل کرده‌اند. نمونه خوب این کار محمدرضا صفدری است. علت توان در تلفیق سنت و مدرنیته، این است که این خطه به دلیل ورود انگلیسی‌ها به آن باعث شده که نویسندگان جنوب زبان انگلیسی بدانند و با ادبیات آمریکا و آثار انگلیسی زودتر آشنا شوند و خودشان اولین معرفی کننده آثار شاخص آمریکایی مانند همینگوی  و آثار جان اشتین بک به ایرانی‌ها باشند. نویسندگان جنوب به همین واسطه با آثار قرن بیست آمریکا، در حالیکه نویسندگان تهران و دیگر نقاط با آثار قرن 19 فرانسه یا روسیه مرتبط بودند، و این باعث پیشتازی داستان نویسندگان جنوب در آن دوره شد.

این مواجهه با آثار و اندیشه نوی غربی، فرهنگ و خرافات و ترکیب خرافه و علم در آثار نویسندگان جنوب تبدیل به یک ویژگی جذاب شده است. شاعرانگی در آثار نویسندگان جنوب یکی دیگر از ویژگی‌های قابل تامل است. مانند آثار ابراهیم گلستان که تجربه‌های بسیار خوبی در شاعرانه کردن نثر در داستان‌ها و حتی فیلم نامه‌هایش دارد. صفدری یکی از نمونه‌های خوب از نویسندگان جنوب است که تلفیقی از نثر شاعرانه و تکنیک قوی و جذاب را به نمایش می‌گذارد.

نویسندگان جنوب مبتنی بر مقتضیات و فرهنگ خود دست به تولید اسطوره‌هایی از دریا و بادها و ... زده‌اند و اینها را در جریان زندگی شخصیت‌های داستان‌هایشان به شکلی هنرمندانه به کار برده‌اند.

یکی دیگر از ویژگی‌های قابل تامین اقلیم جنوب در ادبیات کودک و نوجوان است که در آثار نویسندگانی مانند طاهره ایبد، فریبا کلهر و همین طور منیرو روانی پور است.

شرایط اجتماعی و سیاسی از جمله استعمار به خوبی در ادبیات اقلیم جنوب دیده می‌شود.»

اسطیری در ادامه نشست مساله مقاومت در مقابل هر گونه تهاجمی از جمله تهاجم نسبت به بیگانه یا ظلم را از جمله ویژگی‌های داستان‌های اقلیم جنوب دانست و نظر دکتر عبدالهیان را پیرامون این مساله و جریان مقاومت و مقابله در ادبیات جنوب جویا شد.

عبدالهیان موضوع را این طور تشریح کرد که : «اولین گام حمله و هجوم به یک کشور به کشور دیگر، حمله نظامی است و بعد از اتمام جنگ، جنگ وارد ادبیات می‌شود. که ما در کشورمان این را داشته‌ایم. مانند ادبیات جنگ ایران و عراق.

در اقلیم جنوب در مقابل ورود استعمار انگلیس نویسنده‌ها دست به قهرمان‌سازی می‌زنند مانند تنگسیر نوشته صادق چوبک.

خیلی از نویسندگان جنوب عضو حزب توده و مرتبط با این حزب بوده اند، و آنهایی که در این جریان فکری نبوده‌اند مانند ناصر تقوایی و محمدرضا صفدری آزاداندیش‌تر به جریان‌های مبارزه و ظلم و استعمار نگاه کرده‌اند و فضای نفرت از غرب در آثارشان در لایه‌های مختلف دیده می‌شود.

بعد از انقلاب به صورت ویژه مساله اقلیم مانند قبل از انقلاب مطرح نیست که ویژگی‌های سبکی، فرهنگی و مقتضیات را در متن‌ها مشاهده کنیم. و می‌شود نویسندگانی را در جنوب دید که جنوب در آثارشان نیست و نویسنده‌ای را در تهران پیدا کرد که از مسائل جنوب داستان می‌نویسد.»

 

حسام فروزان(نویسنده و مترجم) از حاضران در جلسه، پیرامون وجوه اشتراک داستان‌های جنوب سوال کرد و دکتر عبدالهیان در پاسخ به این پرسش همراه با جمع بندی مطالب ابتدایی جلسه و بیان وجوه اشتراکی داستان‌های جنوب پرداخت و مواردی مانند: بیزاری از استعمار، شاعرانگی، استفاده از مفاهیم عامه و خرافات ، صداقت در بیان، تشابه به ادبیات آمریکا را از از جمله وجوه مشترک بین نویسندگان در ادبیات اقلیم جنوب نام برد.

زهرا باقری از اعضای شورای ایرانی بخوانیم توضیحاتی پیرامون مسیری که گروه ایرانی بخوانیم در اقلیمی خواندن ادبیات پیموده، بیان کرد و از دکتر عبدالهیان پرسید که آیا انتخاب مطالعه و معرفی آثار و ادبیات تالیفی به صورت متمرکز و اقلیمی انتخاب درستی است؟

عبدالهیان این طور پاسخ داد که:«اولویت با این است که ایرانی‌ها، ادبیات ایرانی را بخوانند. اما اهمیت جمع خوانی و گروه ایرانی بخوانیم غیر از هوشمندی در توجه به آثار تالیفی، به این است که خواندن در جمع، آورده بیشتری برای افراد دارد و موجب هم افزایی می‌شود و حرکت جمعی در یک عرصه موجب شناخت دقیق تر و وسیع تر می‌شود و حتی خوب و خوب‌تر این است که زمان توقف در هر مکتب و هر نویسنده را بیشتر هم کنیم تا بررسی و شناخت دقیق تری حاصل شود.»

سیدحسین موسوی نیا از جمله حضار جلسه بود که نکات خود را این طور بیان کرد:

«شکل گیری ادبیات در هر اقلیمی حالا به طور ویژه اقلیم جنوب که مورد بحث این جلسه است، نه فقط از روی تمایل  و علاقه نویسندگان آن اقلیم به بوم و محل زندگی شان، بلکه تاثیر شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عامل بسیار موثر و مهمی در شکل گیری مشابهت‌های متنی و ادبی بوده.

اقلیم جنوب منطقه ای پر از التهاب است. از فرهنگ و خرافه و ورود استعمار و فقر و ثروت یک منقطقه متناقض در جنوب ساخته

اما سوال بنده این است که مساله خاک و خون، اقلیم و زادگاه  مساله هویت و اصالت است که توجه به طبیعت و ایل و اصل اولیه    جزء مراکز اصلی معنایی بشر بوده و این امری نیست که پایان پذیرد. لذا رفتن سراغ اقلیم و روستا و اصالت، به گونه ای مقابله کردن با هر نوع تهاجم فکری یا نظامی از سمت بیگانه است، آیا ما در شرایط کنونی در هنر و ادبیات نیاز به توجه کردن به اصالت و هویت و فرهنگ‌مان نداریم؟ آیا اقلیمی نوشتن به معنای نوشتن از زادگاه است یا نوشتن از اقلیم و خاک و هویت است؟

چرا در ادبیات جنوب مانند مبارزه تنگستانی‌ها و رئیسعلی ، در ادبیات جنوب این قدر کمرنگ است و کنش قهرمانانه در میان مردم در ادبیات دیده نمی‌شود و خشم و اعتراض در آثار منفرد و منفک از هم دیده می‌شود.»

عبدالهیان در ادامه این طور پاسخ داد:« اقلیم چتری است که ما زیر آن قرار گرفته‌ایم. نویسنده مبتنی بر آنچه در ذهنش از اقلیم و هویت ته‌نشین شده در مواجهه با سلیقه و درک خودش و مسائل خودش می‌گوید و اقلیم و عناصر اقلیمی برای نویسنده ابزار و بهانه‌ای می‌شود برای بیان حرف‌های خودش. طبیعت و محیط به نویسنده امکاناتی داده تا به بیان حرف‌های خودش بپردازد.

به قول اوکانر داستان کوتاه، ماجرای آدم‌های له شده است. و این آدم‌های تنها و له شده را در ادبیات جنوب می‌بینیم. آدم‌های تنهایی که مورد ظلم واقع شده اند و کسی جز خودش در احقاق حقش او را یاری نمی‌دهد. اما به صورت کلی شرایط اجتماعی دهه چهل و امروز متفاوت است و این شرایط بر نویسنده تاثیرگذار است.

امروز فرزندان ما نسبت به نویسنده و اقلیم ایران توجه و تمرکز ندارد و ادبیات یکی از مهمترین ابزارهایی است که می‌شود اقلیم و اهمیت اقلیم را به فرزندان مان منتقل کنیم و این مساله اهمیت فعالیت گروه ایرانی بخوانیم را بیشتر پدیدار می‌کند.»

ایرانی بخوانیم یک باشگاه کتاب غیررسمی، ثبت نشده و بدون بودجه است که با شعار «ایرانی بخوانیم؛ ایرانی بمانیم»، به رسم رفاقت و به بهانه‌ی کتاب، آدم‌ها را برای گفتگو دور هم جمع می‌کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصاویر

گزارش نشست بررسی مکتب داستان جنوب

IMG_1102

گزارش نشست بررسی مکتب داستان جنوب

IMG_20230922_080522_487

گزارش نشست بررسی مکتب داستان جنوب

IMG_20230922_080619_004

گزارش نشست بررسی مکتب داستان جنوب

IMG_20230922_080528_452

گزارش نشست بررسی مکتب داستان جنوب

IMG_20230922_080341_529

گزارش نشست بررسی مکتب داستان جنوب

IMG_20230922_080502_413

نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: