بی پرده با شازده پرده نشین

از ویژگی‌های این رمان لایه¬های متعدد داستانی است. از آن جمله می¬توان به ابعاد روانشناسی اشاره کرد. شازده در واپسین ساعات زندگیش به دنبال تسکین و بازشناسی خودش است. فخری و فخرالنساء و جانشینی نقش این دو، آنیما یا وجه زنانه¬ی شخصیت اصلی داستان است. شازده با مجبور کردن فخری به تظاهر به نقش فخرالنساء و با تحقیر او سعی در پالایش ضعف‌های خود و جایگزینی آن با وجه اثیری وجودش دارد اما در نهایت موفق به این کار نمی¬شود.

ﺳﻪشنبه 07 آذر 1402

 

هوشنگ گلشیری از نویسندگان صاحب­ نام و تأثیر­گذار نسل ­دوم داستان­نویسی در ایران است. او صاحب آثار ماندگاری چون شازده احتجاب، نیمه­ ی تاریک ماه، آینه­ های دردار، جن ­نامه و نمازخانه­ ی کوچک من است. گلشیری از نویسندگان شاخص فرم­ گراست که به نام مکتب اصفهان شهرت دارند. مکتب اصفهان را می­توان بارزترین مکتب ادبی در ایران نامید که در آن تعامل با فرهنگ جهانی، ترکیب صناعات ادبی سنتی و همچنین سبک‌های ادبی مدرن وجود دارد. کمرنگ بودن عناصر اقلیمی چون گویش محلی، موقعیت جغرافیایی و وضعیت معیشت و فرهنگ از شاخصه­های این مکتب به شمار می­رود.   

شازده احتجاب به سبک گروتسک نوشته شده و در روایت آن از انواع مختلف سیلان ذهن یعنی تک­ گویی درونی مستقیم، تک­گویی درونی غیرمستقیم، دانای کل و حدیث­نفس استفاده شده است.

رمان، حکایت شب احتضار خسرو­خان نواده­ ی بازمانده خاندان قاجار است که در حالت احتضار و سکرات موت در میان قاب عکس‌های خانوادگی نشسته و خاطرات گذشته جلوی چشمش زنده می­شود. دانای کل، روایتگر داستان است. هر بار یکی از شخصیت‌ها از قاب عکس بیرون می­ آید و قصه­ ی استبداد و ظلم خاندان قاجار را روایت می­کند.

شازده احتجاب که جنم اجداد خود را ندارد، با حیف و میل اموال خاندان و قمار و ماجراجویی­ های جنسی، در دوران افول خانواده سعی در پنهان کردن بی­کفایتی­های خود و سرپوش گذاشتن بر میراث ظالمانه ­ی اجدادش را دارد.

از ویژگی‌های این رمان لایه ­های متعدد داستانی است. از آن جمله می­توان به ابعاد روانشناسی اشاره کرد. شازده در واپسین ساعات زندگیش به دنبال تسکین و بازشناسی خودش است. فخری و فخرالنساء و جانشینی نقش این دو، آنیما یا وجه زنانه ­ی شخصیت اصلی داستان است. شازده با مجبور کردن فخری به تظاهر به نقش فخرالنساء و با تحقیر او سعی در پالایش ضعف‌های خود و جایگزینی آن با وجه اثیری وجودش دارد اما در نهایت موفق به این کار نمی­شود.

عقیم بودن شازده احتجاب حکایت از افول یک خاندان دارد. او که بچه ­دار نمی­شود دائم از طرف همسرش فخرالنساء –که زخم خورده­ی خاندان قاجار است- مورد تمسخر قرار می­گیرد.

فخر­النساء زن روشنفکر و باسوادی است که با خواندن تاریخ گذشته­ ی قاجار پی به ریشه­های خود می­برد و با تحقیر شازده بیزاری خود از استبداد قجری را نمایان می­کند.

از طرفی مراد که پیام‌آور مرگ است، در طول داستان خبر مرگ بازماندگان خاندان را برای شازده می­ آورد تا زوال خاندان را نشان دهد. مراد در پایان داستان خبر مرگ شازده را برای خودش می­آورد و او را متوجه از بین رفتن و به نتیجه نرسیدن تلاش‌هایش می­کند.

شازده احتجاب در دوران پهلوی نوشته شد و از آنجایی‌که در راستای اهداف خاندان پهلوی بود بر مبنای آن فیلمی به همین نام ساخته شد.

این رمان تداعی رمان خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر است. به خصوص فخری و جابجایی آن با نقش فخرالنساء که یادآور شخصیت کوئنتین و خواهرزاده ­اش است. کوک کردن ساعت و بازی با مفهوم زمان از مشترکات هر دو رمان به حساب می­آید.

 علیرغم چاپه ای متعدد رمان شازده احتجاب در طول 50 سال گذشته و افتخاراتی که در جامعه­ی ادبی نصیب نویسنده­اش شده، باید اذعان کرد این اثر نتوانسته در بین عوام اقبال چندانی پیدا کند.

 

 

شیوا حاجیانی

 

 

نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: