هوشنگ گلشیری از نویسندگان صاحب نام و تأثیرگذار نسل دوم داستاننویسی در ایران است. او صاحب آثار ماندگاری چون شازده احتجاب، نیمه ی تاریک ماه، آینه های دردار، جن نامه و نمازخانه ی کوچک من است. گلشیری از نویسندگان شاخص فرم گراست که به نام مکتب اصفهان شهرت دارند. مکتب اصفهان را میتوان بارزترین مکتب ادبی در ایران نامید که در آن تعامل با فرهنگ جهانی، ترکیب صناعات ادبی سنتی و همچنین سبکهای ادبی مدرن وجود دارد. کمرنگ بودن عناصر اقلیمی چون گویش محلی، موقعیت جغرافیایی و وضعیت معیشت و فرهنگ از شاخصههای این مکتب به شمار میرود.
شازده احتجاب به سبک گروتسک نوشته شده و در روایت آن از انواع مختلف سیلان ذهن یعنی تک گویی درونی مستقیم، تکگویی درونی غیرمستقیم، دانای کل و حدیثنفس استفاده شده است.
رمان، حکایت شب احتضار خسروخان نواده ی بازمانده خاندان قاجار است که در حالت احتضار و سکرات موت در میان قاب عکسهای خانوادگی نشسته و خاطرات گذشته جلوی چشمش زنده میشود. دانای کل، روایتگر داستان است. هر بار یکی از شخصیتها از قاب عکس بیرون می آید و قصه ی استبداد و ظلم خاندان قاجار را روایت میکند.
شازده احتجاب که جنم اجداد خود را ندارد، با حیف و میل اموال خاندان و قمار و ماجراجویی های جنسی، در دوران افول خانواده سعی در پنهان کردن بیکفایتیهای خود و سرپوش گذاشتن بر میراث ظالمانه ی اجدادش را دارد.
از ویژگیهای این رمان لایه های متعدد داستانی است. از آن جمله میتوان به ابعاد روانشناسی اشاره کرد. شازده در واپسین ساعات زندگیش به دنبال تسکین و بازشناسی خودش است. فخری و فخرالنساء و جانشینی نقش این دو، آنیما یا وجه زنانه ی شخصیت اصلی داستان است. شازده با مجبور کردن فخری به تظاهر به نقش فخرالنساء و با تحقیر او سعی در پالایش ضعفهای خود و جایگزینی آن با وجه اثیری وجودش دارد اما در نهایت موفق به این کار نمیشود.
عقیم بودن شازده احتجاب حکایت از افول یک خاندان دارد. او که بچه دار نمیشود دائم از طرف همسرش فخرالنساء –که زخم خوردهی خاندان قاجار است- مورد تمسخر قرار میگیرد.
فخرالنساء زن روشنفکر و باسوادی است که با خواندن تاریخ گذشته ی قاجار پی به ریشههای خود میبرد و با تحقیر شازده بیزاری خود از استبداد قجری را نمایان میکند.
از طرفی مراد که پیامآور مرگ است، در طول داستان خبر مرگ بازماندگان خاندان را برای شازده می آورد تا زوال خاندان را نشان دهد. مراد در پایان داستان خبر مرگ شازده را برای خودش میآورد و او را متوجه از بین رفتن و به نتیجه نرسیدن تلاشهایش میکند.
شازده احتجاب در دوران پهلوی نوشته شد و از آنجاییکه در راستای اهداف خاندان پهلوی بود بر مبنای آن فیلمی به همین نام ساخته شد.
این رمان تداعی رمان خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر است. به خصوص فخری و جابجایی آن با نقش فخرالنساء که یادآور شخصیت کوئنتین و خواهرزاده اش است. کوک کردن ساعت و بازی با مفهوم زمان از مشترکات هر دو رمان به حساب میآید.
علیرغم چاپه ای متعدد رمان شازده احتجاب در طول 50 سال گذشته و افتخاراتی که در جامعهی ادبی نصیب نویسندهاش شده، باید اذعان کرد این اثر نتوانسته در بین عوام اقبال چندانی پیدا کند.
شیوا حاجیانی