نگاه نویسنده به جریانات در محیطی است پر از گفت‌وشنود و توصیفاتی از بو و رنگ و صداها و حتی زمینی که بر آن راه می‌روند. صمد طاهری در کمتر قصه ای تنهاست. من و شاپور، من و سیامک، من و ثامر، من و اکبر، من و رضا، من و یدول، و من و یوسف. قصه‌ها مرد‌های تنها دارند و عمه‌های تنها. قصه‌ها گرمای جنوب دارند، شرجی دارند ، بوی ادویه دارند، شیرینی خرما دارند.

در کشاکش‌های درونی و دیدگاه‌های مختلفی که شخصیت‌های فصیح از جنگ دارند، هرکدام باتوجه به ساختار ذهنی که دارن رفتاری بروز می‌دهد که هدفمند باشد. هدفمندبودن به معنای درست بودن آن رفتار نیست و فرجام تنها آدمی ‌است که سعی می‌کند برای خودش مسئله بسازد، باورهایش را کنکاش کند و میان دنیاطلبی اطرافیانش در جهانی تباه، جویای ارزش‌های اصیل و بامعنای انسانی باشد .

فاکنر بزرگ را ببینید. خشم و هیاهو را به یاد بیاورید و سردردهای شدید کوئنتین پول‌دوست را، در برابر زندگی ساده و پرتلاش و وقت‌شناسانه خدمتکار سیاهپوست و مومن همین خانواده. گور به گور را به یاد بیاورید و سادگی روستایی اعضای یک خانواده که می‌خواهند وصیت دردسرآفرین مادرشان را اجرا کنند و نهایتا متوجه می‌شوند پدر آب‌زیرکاهشان چه نقشه‌ای داشته برای تجدید فراش.یا مثلا اشتاین بک را به یاد بیاورید که چگونه در خوشه‌های خشم علاقه یک خانواده روستایی به زمین‌شان را نشان می‌دهد. و تلخ‌کامی آنها از مهاجرت اجبار…

اگر تفسیر وزن کلمات کتاب، علاوه بر فراز و فرود با رنگ‌ها میسر بود، می‌بینیم که روایت زندگی نوجوان داستان، خالد، از خاکستری، سردی، هرزگی، ناامیدی و بی‌آیندگی شروع می‌شود و با متفق شدن او با جریان مبارزات علیه استعمار به سمت رنگ پرشور نارنجی و سپس قرمز سیر می‌کند.در واقع نوجوان داستان هر چه به گرمای جوانی بیشتر نزدیک می‌شود رنگ داستان و روند آن هم به سمت و سوی گرما و تپش می‌رود، اگرچه با گذر زمان، رنج و مسئولیتهای بزرگ‌تری گریبان‌گیر خالد می‌شود اما او محکم‌تر، با هدف‌تر و برای آینده‌‌ی بهتر مردمش..

سرباز قاضی ربیحاوی می‌تواند سرباز هر جنگی باشد. در حالی‌که دستگاه تبلیغات حاکم در ایران، در تمام سال‌های جنگ تلاش کرده که جنگ ایران را چیزی متمایز از جنگ‌های دیگر دنیا نمایش دهد، به این معنی که رزمنده بیش از جنگ، سلوک می‌کند، سنگر برای او عبادتگاهی مقدس است، سرودها و دعاهای دسته‌جمعی حامل ارزش‌های معنوی‌اند و همه چیز رنگ و بوی غیرزمینی دارد.

احمد محمود در مستند «احمد محمود، نویسنده‌ای انسان‌گرا» به نکته‌‌ای اشاره می‌کند که جالب توجه است. او می‌گوید: «نویسنده نمی‌تواند بدون ایدئولوژی باشد. او باید جهان پیرامون و روابط جامعه‌اش را بشناسد که اگر نشناسد باد او را می‌برد. بخاطر همین وقتی از تبعید برگشتم فهمیدم نباید دنباله‌رو کسی باشم و باید مستقل عمل کنم.» برای همین به عنوان روشنفکر و در میان رمانتیک‌نویسان معاصری چون جواد فاضل، محمد حجازی و حسینعلی مستعان که درد جامعه را فراموش کرده‌اند به ادبیات انتقادی رو می‌آورد و سعی می‌کند به نفع …

اگرچه تضاد طبقاتی یک مسئله مورد توجه نویسندگان همه اقلیم‌ها بوده و مثلا دولت آبادی هم آن را در کلیدر یکی از دستمایه‌های روایتش ساخته، اما وجود شرکت نفت و رفت و آمد بیگانگان به منطقه جنوب باعث خلق شدن تصاویری با نهایت کنتراست در این مسئله شده است. نان بزرگی که در ابتدای رمان سووشون برای عروسی دختر حاکم پخته اند را به یاد بیاورید و حرصی که زری از این ریخت و پاش میخورد. و در سینما دونده امیر نادری را به یاد بیاورید مخصوصا سکانسی که امیرو و بچه‌های دیگر می‌خواهند شیشه‌های نوشیدنی، یعنی پس مانده‌های …

کتاب های معرفی شده در این باشگاه کتابخوانی عناوین جدید بازار کتاب هستند. محبوبیت و شهرت وینفری در زمانی که باشگاه کتاب همچنان بخشی از برنامه تلویزیونی وی بود باعث شده بود پدیده ای به نام ” اثر اپرا ” شکل بگیرد. اثر اپرا به افزایش فروش کتاب های معرفی شده باشگاه کتاب اپرا وینفری اشاره دارد.

دانای کل، با لحنی زنانه روایت داستان را به عهده دارد. اما در روایتش راه افراط در پیش گرفته و با پرگویی خواننده ی خاص را دچار دلزدگی کرده است. شخصیتهای داستان کم از راوی ندارند. دیالوگهای طولانی از ابتدا تا انتهای داستان، گریبان خواننده را می گیرد. با این وجود نمی توان منکر شد که نویسنده داستان را در سطح رها نکرده و زیر لایه های متعددی برای آن طراحی کرده. داستان پر از نماد و نشانه است. از اسامی شخصیتها گرفته تا اشارات به متون تاریخی و عرفانی. شخصیت اصلی داستان یعنی هستی نوریان، جوان دهه ی پنجاه

محمود قبل از نوشتن همسایه‌ها، ماکتی از هم‌زیستی آدم‌های فرودست جامعه را در داستان کوتاه شهر کوچک ما اتود زده و رفته‌رفته تمام شخصیت‌ها را در مدت زمان سه سال با خودش به ساحت بزرگتر و ماندگارتری هدایت کرده. خواننده در داستان شهر کوچک ما با یک رمان فشرده که عصاره زندگی، عقاید و تجربیات محمود در یک خانواده پرجمعیت و سنتی است روبرو می‌شود. داستان در حوالی دهه سی هم‌زمان با بحران نفت و مهاجرت اتفاق می‌افتد. رسالت داستان روایت‌کردن ویرانی و متلاشی‌شدن بومی‌های جنوب است. مظاهر صنعت و حضور کارفرمایان خار…