روزگاری چنین بود، که بود…
از همان ابتدا نه اما از چند صفحه اول که بگذری با خودت می گویی مردگان باغ سبز را بایرامی فقط ننوشته است، گاهی سروده، چندی طرح زده، نقاشی کرده، و جاهایی حتی خوانده…با صدای بلند، با صدای آهسته، حتی نوایی هم نواخته گاهی، هرچند هیچ سازی آنجا نباشد.
قصه از آذربایجان است که بایرامی آن را پیوند می زند به جان…آدم و آذر.. آتش. پاییز ۱۳۲۵ گوشهی این پهنه ی پررمز، بر تن این پهلوان از منظر تاریخی زخم خورده، آتشی به پا می شود که دامن بسیاری را می گیرد، پدر، فرزند و فرزندش.
مردگان باغ سبز از آنجا که درباره ی یک رویداد تاریخی مهم ایران است که مهجور مانده اما هنوز ترس تکرارش بسیاری را آشفته می کند ارزشمند و خواندنی است. شیوه روایت بایرامی آن را خواندنی تر می کند و خواستنی بودن آذربایجان ارزشمندتر.
بسیاری شاید چیزی از فرقه دموکرات آذربایجان، یک سال استقلال این منطقه از حکومت مرکزی و جداشدن تکه ای از خاک ایران، قتل عام فرقه ای ها و پایان استقلال و نقش روسیه و استالین در این ماجرا چیزی نشنیده باشند. مردگان باغ سبز التهاب سیاسی کشوری با اقوام گوناگون و همیشه در ترس تجزیه را بیان می کند. او نه در جبهه فرقه ای هاست و نه در رکاب حکومت مرکزی، بلکه می گوید تا فقط خواننده بداند روزگاری چنین بود که بود…
نثر مردگان باغ سبز مانند شمشیری دولبه است، اگر همان اول بر وزن کلمات و جملات سوار شوی بسیار بر تو شیرین می گذرد اما اگر ضرباهنگ گام هایت جور در نیاید ممکن است به سختی بتوانی کمی جلو بروی و حتی شاید این همراهی را رها کنی. بخت اما اگر با تو یار باشد مردگان باغ سبز سفری به یاد ماندنی است، که وقتی تمام می شود انتظارش را نداری.
انسان ها، زن، مرد و کودک در این ماجرا جای درستی ایستاده اند، ارتباط شان به جاست و تخیل نویسنده انگار از روی چیزی است که آن را زندگی کرده و از تاریخ شفاهی منطقه شنیده است. هیچ صحنه و شخصیتی آنگونه که باورشان نکنی روایت نمی شوند، حتی آنجا که پای یک روح را به میان می کشد.
به غیر از اشکلات کوچکی از جنس تپق های نوشتن، که در اولین خواندن به چشم می آیند و با خودت می گویی ایکاش یکبار قبل از انتشار اینها را کسی خوانده بود و رفع کرده بود، نقد های منصفانه و غیر منصفانه بر این اثر نوشته شده است که به نظر می رسد همه را باید به کناری گذاشت و مردگان باغ سبز را خواند نه به خاطر آنها که در آن باغ سبز سرهایشان بر باد رفت، بل به خاطر آنها که مانده اند و به خاطر آذربایجانِ جان!
مشخصات کتاب
عنوان: مردگان باغ سبز
نویسنده: محمدرضا بایرامی
ناشر: نشر افق
شهر و سال: تهران 1389
تعداد صفحات: 396 صفحه
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.