«همه تنگسيرها تو خانههای خودشان اسلحه داشتند. اما وقتی که خبری نبود، کسی آنها را نمیآورد میان اتاق بریزد و تفنگ را روغنکاری کند و تو لولهاش را پاک کند و کارد و تبر را تیز کند. محمد برای زنش داستانها از تفنگش و جنگ رییس علی دلواری با انگلیسها تعریف کرده بود و گفته بود که با همين مارتين چند نفر انگلیسی و هندی را به خاک انداخته بود و گفته بود به قدری قبراق است که نه فشنگ توش گیر میکند و نه قلق دارد …»