بایگانی برچسب برای: صمد طاهری

نگاه نویسنده به جریانات در محیطی است پر از گفت‌وشنود و توصیفاتی از بو و رنگ و صداها و حتی زمینی که بر آن راه می‌روند. صمد طاهری در کمتر قصه ای تنهاست. من و شاپور، من و سیامک، من و ثامر، من و اکبر، من و رضا، من و یدول، و من و یوسف. قصه‌ها مرد‌های تنها دارند و عمه‌های تنها. قصه‌ها گرمای جنوب دارند، شرجی دارند ، بوی ادویه دارند، شیرینی خرما دارند.

فاکنر بزرگ را ببینید. خشم و هیاهو را به یاد بیاورید و سردردهای شدید کوئنتین پول‌دوست را، در برابر زندگی ساده و پرتلاش و وقت‌شناسانه خدمتکار سیاهپوست و مومن همین خانواده. گور به گور را به یاد بیاورید و سادگی روستایی اعضای یک خانواده که می‌خواهند وصیت دردسرآفرین مادرشان را اجرا کنند و نهایتا متوجه می‌شوند پدر آب‌زیرکاهشان چه نقشه‌ای داشته برای تجدید فراش.یا مثلا اشتاین بک را به یاد بیاورید که چگونه در خوشه‌های خشم علاقه یک خانواده روستایی به زمین‌شان را نشان می‌دهد. و تلخ‌کامی آنها از مهاجرت اجبار…