گفتگو پایه و اساس شکل گیری فضای چند صدایی است که در این رمان کمتر بین جلال آریان و جریان غیر همفکرش برقرار میشود. ابوغالب را که در داستان یک سیاهی محض است تنها از زبان مریم میشناسیم. مریم است که او را همانگونه که دیده و دریافت کرده به ما نشان میدهد. حتی ادریس که جلال آریان نسبت به او نظر مساعد دارد و به عنوان شخصیت مثبت معرفی میشود به گفتگو ورود پیدا نمیکند. گاهگاه نویسنده از زبان ادریس یکی از شعارهای روی دیوار را میآورد. به عبارتی در این داستان شخصیتها سوژه نیستند. قدرت تفکر و انتخاب
بایگانی برچسب برای: شیوا حاجیانی
گفتگو پایه و اساس شکل گیری فضای چند صدایی است که در این رمان کمتر بین جلال آریان و جریان غیر همفکرش برقرار میشود. ابوغالب را که در داستان یک سیاهی محض است تنها از زبان مریم میشناسیم. مریم است که او را همانگونه که دیده و دریافت کرده به ما نشان میدهد. حتی ادریس که جلال آریان نسبت به او نظر مساعد دارد و به عنوان شخصیت مثبت معرفی میشود به گفتگو ورود پیدا نمیکند. گاهگاه نویسنده از زبان ادریس یکی از شعارهای روی دیوار را میآورد. به عبارتی در این داستان شخصیتها سوژه نیستند. قدرت تفکر و انتخاب
صفدری چه قبل و چه بعد از انقلاب از کنار سوژه های داستانیش به سادگی نگذشته، با حوصله ما را پای صحبتشان نشانده، با مشکلاتشان آشنایمان کرده و سپس زیر تیغ نقد برده است.نثر در این مجموعه شاخص است. توصیفات و صحنهها جاندار و پرکششاند. نویسنده با وسواس جملات را انتخاب کرده و دیالوگها در جای درستشان قرار گرفتهاند.داستانها به شیوهی رئالیستی روایت شده و باتوجه به سال نگارش هر اثر، حالوهوای همان سالها را در داستان مییابیم. از این مجموعه نگارش داستان علو مربوط به قبل از انقلاب است و با وجود اینکه…
دانای کل، با لحنی زنانه روایت داستان را به عهده دارد. اما در روایتش راه افراط در پیش گرفته و با پرگویی خواننده ی خاص را دچار دلزدگی کرده است. شخصیتهای داستان کم از راوی ندارند. دیالوگهای طولانی از ابتدا تا انتهای داستان، گریبان خواننده را می گیرد. با این وجود نمی توان منکر شد که نویسنده داستان را در سطح رها نکرده و زیر لایه های متعددی برای آن طراحی کرده. داستان پر از نماد و نشانه است. از اسامی شخصیتها گرفته تا اشارات به متون تاریخی و عرفانی. شخصیت اصلی داستان یعنی هستی نوریان، جوان دهه ی پنجاه
نویسنده هیچ چیز نمی داند. گرچه تقریباً با اطمینان بالایی آتش سوزیها را کار ساواک می داند و از پرهیز انقلابیون از خشونت می گوید و انقلاب ایران را با کمترین تخریب و خشونت همراه می داند اما اینها دیگر مهم نیست. او حالا خود را در مرحله ی دیگری می داند و پرسش دیگری دارد: «انقلاب اصلاً یعنی چه؟» می گوید: «ما چه بخواهیم چه نخواهیم انقلابها روی می دهند. همانطور که ماجراهای عاشقانه ی شورانگیز و بی سرانجام رخ می دهند.»