محمدرضا صفدری سبک غریب و شایان توجهی را در خلق فضای قصهها و نحوه ی روایت داستان و هم چنین ارتباط داستانهای موجود در مجموعه ی سیاسنبو به کار گرفته که به همین سبب بسیاری از منتقدان آن را مهمترین اثر این داستاننویس صاحب سبک میدانند.
گفتگو پایه و اساس شکل گیری فضای چند صدایی است که در این رمان کمتر بین جلال آریان و جریان غیر همفکرش برقرار میشود. ابوغالب را که در داستان یک سیاهی محض است تنها از زبان مریم میشناسیم. مریم است که او را همانگونه که دیده و دریافت کرده به ما نشان میدهد. حتی ادریس که جلال آریان نسبت به او نظر مساعد دارد و به عنوان شخصیت مثبت معرفی میشود به گفتگو ورود پیدا نمیکند. گاهگاه نویسنده از زبان ادریس یکی از شعارهای روی دیوار را میآورد. به عبارتی در این داستان شخصیتها سوژه نیستند. قدرت تفکر و انتخاب
آلن جیکوبز نویسنده کتاب فوق العاده “لذت خواندن در عصر حواس پرتی” میگوید یکی از دلایل استقبال از گروه های کتابخوانی مجازی این است که وقتی اجبار و امتحان و نمره و جلب توجه استاد در کار نیست آدمها با لذت بیشتر و پرشورتر مطالعه میکنند. بله این تمام ماجرای گروه مجازی ما هم هست. هرچند هنوز هم ماهی یک بار دور هم جمع میشویم.
نسل اول نویسندگان جنوب با صادق چوبک شروع میشود. که سنگ بنای این گونه نوشتن را گذاشته با داستان چرا دریا طوفانی شد. بعد از چوبک تقریبا خیلیها تحت تاثیر چوبک بوده اند. همانگونه که تورگنیف درباره نویسندگان بزرگ روس گفته است «همه ما از زیر شنل نیکلای گوگول بیرون آمدیم» من هم میتوانم بگویم همه نویسندگان جنوب از زیر داستان چرا دریا طوفانی شد چوبک بیرون آمدند.خیلی از نویسندگان مسیری را رفته اند که از بوشهر و اهواز به شیراز آمده اند و بعد راهی تهران شدهاند. شیراز نقطه کانونی و مهم در ادبیات جنوب به ش…