خواننده هوشمند از همان ابتدای به ساکن میتواند بهراحتی آخر داستان را حدس بزند و بهنوعی مشت نویسنده در مقابل خواننده هوشمند باز و چنین خوانندهای همیشه در روایت جلوتر از راوی و روایت پیش میرود و طبیعتاً تعلیق و کشش و اوج و فرود خاصی برای مخاطب اتفاق نمیافتاد.
اگر ساحل را استعارهای از آرامش و امنیت در نظر بگیریم بدون شک مجموعه ساحل تهران نمادیست از دریا رفتگانی قهرمان ولی فراموش شده که اکنون از پس سالها به دنبال آرامش روح و روان خویش هستند
مجموعه قصههای تابستان متشکل از ۵ داستان کوتاه برای نوجوانان (رده سنی۱۰تا۱۳ سال) است که روایتهایش مثل تابستانهای بندر گرم و صمیمی و مثل رطبهای رسیده، شیرین و آبدار است.
ارزشمندی داستان شراب خام شاید به خاطر داستان پردازی آن نیست، که البته در جای خود دارای قدر و ارج است و نمیگذارد خواننده در ملال و فرودهای داستان آن را زمین بگذارد و در بزنگاه یکنواختی، حادثه ای دست و پا میکند؛ ارزش این داستان شاید بیش از این به رئالیستی بودن آن است. اسماعیل فصیح یا بهتر است بگوییم جلال آریان نماینده قشری و طبقه ای در جامعه ایران است که از منظر خود به حادثهها مینگرد. این منظر در دهههای بعد چندان مورد توجه نبوده است. علت آن شاید این باشد که جلال آریان نه در بحبوحه جریانات چپ …
کتاب های معرفی شده در این باشگاه کتابخوانی عناوین جدید بازار کتاب هستند. محبوبیت و شهرت وینفری در زمانی که باشگاه کتاب همچنان بخشی از برنامه تلویزیونی وی بود باعث شده بود پدیده ای به نام ” اثر اپرا ” شکل بگیرد. اثر اپرا به افزایش فروش کتاب های معرفی شده باشگاه کتاب اپرا وینفری اشاره دارد.
نویسنده هیچ چیز نمی داند. گرچه تقریباً با اطمینان بالایی آتش سوزیها را کار ساواک می داند و از پرهیز انقلابیون از خشونت می گوید و انقلاب ایران را با کمترین تخریب و خشونت همراه می داند اما اینها دیگر مهم نیست. او حالا خود را در مرحله ی دیگری می داند و پرسش دیگری دارد: «انقلاب اصلاً یعنی چه؟» می گوید: «ما چه بخواهیم چه نخواهیم انقلابها روی می دهند. همانطور که ماجراهای عاشقانه ی شورانگیز و بی سرانجام رخ می دهند.»
ابراهیمی تعمدا” هیچ چهره ایی از ملاصدرا برای خواننده خود ترسیم نمی کند چون بنظر میرسد وی قصد دارد هر مخاطبی با توجه به ذهینتی که از این شخصیت از رمان بدست می اورد، خود جسمیت این کاراکتر را در ذهن خویش تجسم بخشد، چرا که صورت آرمانی افراد نزد هر یک از ما متفاوت است!
غفارزادگان گام به گام با کنکاش در حالات روحی و زندگی این فرد پیش میآید و در نهایت داستان را در نقطه ای نیمه کاره رها میکند و خواننده را سوق به تصمیم گیری درباره سرنوشت پسر جوان میدهد.
ناظران باید بتوانند هر رفتاری را به محک قانون اخلاقی درون خویش بسنجند. چرا که به گفته #امانوئل_کانت “اگر معیار بازپسینی برای اخلاق نداشته باشیم، رفتار ما پذیرای هرگونه تباهی خواهدشد.” کانت مانند #ارسطو معلم اخلاق نیست. او فیلسوف اخلاق است. فیلسوف دچار تلاطم نمیشود و قوه ادراکش دستخوش عواطف نمیشود. اما کدام انقلاب اجتماعی است که زمام عواطف مردم را در اختیار نگیرد؟
در این کتاب، با شخصیتی واقعی طرف هستیم. انسانی که محاسن و معایبی دارد. بالا و پایین هایی دارد. در عین حال همزمان هم تاریخ را می بینیم هم بیان حکمت و فلسفه و عرفان را