همسایهها کماکان زندهاند!
اگر بخواهیم نوشتههای احمد محمود را به لحاظ اهمیت و تاثیرگذاری بسنجیم باید کتابهایش را به دو قسم تقسیم کنیم. همسایهها نقطه عطف کارنامه حرفهای محمود در یک کفه و باقی تالیفاتش با تمام حجم زیادی که دارند، در کفه روبرو قرار میگیرند. همسایهها اثری جاندار و درحال رشد بوده که پابهپای نویسنده قد کشیده، متحول شده و سعی کرده بازتابدهنده احوالات بخشی از جامعه باشد. علی رغم تلخی زیاد و ناملایمتهایی که محمود در طول سالهای زندگی از سر گذرانده، اما تا اواخر عمر، پرکار در ادبیات کشور ظاهر شده است. محمود نوشتن را با داستان کوتاه شروع کرد و سالها برای دیدهشدن آثارش تلاش کرد. شیوه نگارش رمان همسایهها، شکل صحیحی از جوانه زدن یک اثر ماندگار ادبی برای کسی است که کلمات رهایش نمیکنند و نوشتن برای او شبیه زندگی یک فرایند در حال تکامل است.
همزیستی فرودستان جامعه در همسایگی
محمود قبل از نوشتن همسایهها، ماکتی از همزیستی آدمهای فرودست جامعه را در داستان کوتاه شهر کوچک ما اتود زده و رفتهرفته تمام شخصیتها را در مدت زمان سه سال با خودش به ساحت بزرگتر و ماندگارتری هدایت کرده. خواننده در داستان شهر کوچک ما با یک رمان فشرده که عصاره زندگی، عقاید و تجربیات محمود در یک خانواده پرجمعیت و سنتی است روبرو میشود. داستان در حوالی دهه سی همزمان با بحران نفت و مهاجرت اتفاق میافتد. رسالت داستان روایتکردن ویرانی و متلاشیشدن بومیهای جنوب است. مظاهر صنعت و حضور کارفرمایان خارجی سبب از بین رفتن آخرین نشانهها و یادگارهای شهر میشوند. راوی داستان ما را در جریان تحولات شهر قرار میدهد، پسر نوجوانی به نام خالد که از دریچه نگاه خودش برای مخاطب داستان را بازگو و دوران نوجوانی محمود را برای مخاطب بازنمایی میکند. خالد سالها به قلم و ذهن محمود سنجاق شده بود و خیال کندهشدن هم نداشت. داستان شهر کوچک ما نطفه رمانی میشود که خالد آن را به محمود تحمیل کرده و بعد همسایهها و بعدتر رمان داستان یک شهر با بزرگترشدن خالد پروارتر میشود. جایی خواندم که از مارکز پرسید بودند کدام ایدهها را برای نوشتن انتخاب میکنید؟ گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی اینطور جواب داده بود: «آنهایی که رهایم نمیکنند را مینویسم.» خالد هم عهدهدار همین امر متداول بین نویسندگان بود. رها نکردن محمود تا لحظهای که بر او مستولی شود و احمد محمود را مجبور به نوشتن کند.
صنعت نفتی که ملی شد
در رمان واقعگرای همسایهها این شانس را داریم که همپای خالد برهه تاریخی مهمی را به تماشا بنشینیم. سالهایی که ایران در گیرودار ملیشدن صنعت نفت بود و جامعه در حال آمادهشدن برای برداشتن گامهای بلند و سرنوشتسازی میشود. آن هرجومرج درونی خالد به محمود میرسد و لحظهای فرا میرسد که ما به خانهای قدیمی در یک محله شلوغ راه پیدا میکنیم که پر از اتاق است. هر اتاق متعلق به یک خانواده است و در طول رمان خواننده مهمان اتاقهای مختلف و سرگذشتهای متعددی میشود. همسایهها به نوعی با مشکلات قشر ضعیف جامعه از جمله فقر، فحشا، بیکاری، معضلات اجتماعی و مهاجرت به کشورهای عربی دست و پنجه نرم میکنند. محمود رمان را در بستر داستانهای کارگری صنعتی نوشته است که خود یکی از سه قسم بزرگتر داستانهای اقلیمی ادبیات جنوب کشور به شمار میروند.
محمود در رمان همسایهها از دوره نوجوانی با تمام مختصات ناپایدار و تاثیرپذیرش استفاده کرده است. خواننده برای همراهشدن با خالد به ذهن نوجوانی راه پیدا میکند که پر از تشویش، میل جنسی، هوس، بیهویتی و انزجار است. نثر بدیع و پرکشش همسایهها درخشانترین نقطه ثقل رمان است. اغلب جملات مستحکم و حساب شده در کنار هم چیده شدهاند. محمود برای پیدا کردن کلمات بیگدار به آب نمیزند. توصیفات پویا و در حرکت را پیدا و دستچین میکند. دیالوگها در همسایهها کوتاه و سرضربدار گزینش شدهاند تا لحن شخصیتها تمام و کمال قابلیت انتقال داشته باشند. محمود بر این باور است: «داستان فقط تعریفکردن نیست. تعریفکردن همراه با حرکت است. یکی از چیزهایی که باعث حرکت در متن میشود افعال هستند. باید دنبال فعلها گشت و آنها را در کنار هم گذاشت. وقتی نویسنده این کار را انجام بدهد، میبیند که جملاتش در حال راه رفتن هستند.»
پایان بیپایان همسایهها
در نیمه دوم رمان همسایهها، خالد درگیر جریانات سیاسی میشود. داستان شکل متفاوتی به خود میگیرد و رفتهرفته شخصیت اصلی از پوسته شکننده و ناپایداری که در آن قرار گرفته بود به جهان بزرگسالی راه پیدا میکند. جهانی که در آن تجربیات متعددی از جمله عشق، فعالیت سیاسی، اعلامیه و شعارنویسی، بازجویی، شکنجه، زندان و بازداشت انتظارش را میکشند. بخش دوم رمان هم برگرفته از فعالیتهای سیاسی محمود است با این حال به قوت نیمه اول کتاب نمیباشد. محمود معتقد بود ایرانیها در جامعهای زندگی میکنند که سیاست به آن تحمیل شده. به همین دلیل سیاست را وارد داستان میکرد اما از اینکه داستانهایی شبیه اعلامیه بنویسد به شدت پرهیز میکرد.
از این رو رمان همسایهها بعد از تحول خالد به سمت و سوی دیگری کشیده میشود که به زعم برخی منتقدین پایان شتابزدهای برایش رقم خورده است. محمود در پایان رمان خالد را از زندان آزاد میکند و به خدمت سربازی میفرستد؛ اما این پایان کار خالد نبود. بعد از اتمام نگارش همسایهها، خالد همچنان در ذهن محمود باقی میماند و به رمان استخواندارتری به نام داستان یک شهر راه پیدا میکند. میتوان اینطور نتیجه گرفت که احمد محمود جاودانگی در ادبیات را مرهون خالد و همسایههایی است که کماکان زندهاند و ارزش بارها خوانده شدن را دارند.
مشخصات کتاب
عنوان: همسایه ها
نویسنده: احمد محمود
ناشر: امیرکبیر
شهر و سال: تهران، 1357
تعداد صفحات: 502 صفحه
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.