مبسوط و تک سو
جلال آریان بازنشسته ی دانشکده ی نفت آبادان، به عنوان گزارش نویس زبان انگلیسی به اهواز میرود و به صورت اتفاقی با دکتر منصور فرجام آشنا میشود. او که در جستجوی ادریس پسر بسیجی مستخدمش است، ماجراهای سفر را به سبک گزارشی حکایت میکند.
شباهتهای زیادی بین نویسنده ی این رمان و راوی آن وجود دارد. اسماعیل فصیح خودش کارمند وزارت نفت بوده و پس از انقلاب با سابقهی 19 سال کار بازنشسته میشود. پس از آن گهگاه در بخش برنامه های آموزشی زبان تخصصی و گزارشنویسی صنعت نفت مشغول به کار بوده است. خودش میگوید: «فکر نمیکنم در کتابهای من شخصیت اصلیی وجود داشته باشد که از بیرون سرنوشت و زندگی من آمده باشد.»
رمان زمستان 62 داستان خوش ساختی است که در همان سالهای جنگ نوشته شده و در تقابل با داستانهای ارزش محور، با لحنی انتقادی، گزارش مبسوطی از کاستیهای دوران جنگ و شعارها و ارزشهای آن زمان به دست میدهد.
فصیح از زبان شخصیتهایی صحبت میکند که همراه با انقلاب نیستند و نمیخواهند خودشان را درگیر جنگ و حواشی آن کنند، اما علیرغم تلاشی که برای فرار از جنگ دارند گریزی از آن نمی یابند.
با اینکه نویسنده توانسته است رمان جذاب و خواندنی ی خلق کند اما داستان او مانند داستانهای مرسوم آن دوره، یک سو نگر و تک صداست. نویسنده برای مخالفانش ارزش قائل نیست. به آنها اجازه ی صحبت نمیدهد. شاید مشکل عمده از شیوهی روایت اول شخص باشد. همه چیز از زبان جلال آریان تعریف میشود. اوست که خوب و بد آدمها را معلوم میکند. شخصیتهای مخالف اجازه ی بیان دیدگاه خودشان را ندارند. نویسنده تریبون را به هیچ کدام از شخصیتهای غیر همفکر خودش نمیدهد. گفتگو پایه و اساس شکل گیری فضای چند صدایی است که در این رمان کمتر بین جلال آریان و جریان غیر همفکرش برقرار میشود. ابوغالب را که در داستان یک سیاهی محض است تنها از زبان مریم میشناسیم. مریم است که او را همانگونه که دیده و دریافت کرده به ما نشان میدهد. حتی ادریس که جلال آریان نسبت به او نظر مساعد دارد و به عنوان شخصیت مثبت معرفی میشود به گفتگو ورود پیدا نمیکند. گاهگاه نویسنده از زبان ادریس یکی از شعارهای روی دیوار را میآورد. به عبارتی در این داستان شخصیتها سوژه نیستند. قدرت تفکر و انتخاب ندارند. بلکه اُبژه هایی برای بیان دیدگاه تک محور نویسنده هستند. و علیالقاعده نتیجه گیری چنین داستانی از پیش مشخص است.
در بین مسئولین انقلابی هیچ آدم متفکر و دلسوزی وجود ندارد. حتی لواسانی که در رمان مثبت ترین چهره ی انقلابی به حساب می آید به دنبال فرستادن پسرش به خارج و فرار از جنگ است. در عوض هم صحبتهای جلال آریان هر کدام به نوعی به دنبال حق هستند و راهی برای خدمت به خلق پیدا میکنند.
مشخصات کتاب
عنوان: زمستان 62
نویسنده: اسماعیل فصیح
ناشر: ذهن آویز
شهر و سال: تهران، 1401
تعداد صفحات: 464 صفحه
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.