جلسه گفتگو درباره کتاب سیاسنبو از محمدرضا صفدری و مکتب جنوب
سیاسنبو مجموعه داستانی است از محمدرضا صفدری که پس از طی کردن ماجراهای مختلف، بار دیگر در چاپی جدید در اختیار مخاطبین قرار گرفته است. محمدرضا صفدری سبک غریب و شایان توجهی را در خلق فضای قصهها و نحوه ی روایت داستان و هم چنین ارتباط داستانهای موجود در مجموعه ی سیاسنبو به کار گرفته که به همین سبب بسیاری از منتقدان آن را مهمترین اثر این داستاننویس صاحب سبک میدانند.
داستانهای این مجموعه در عین حال که بعد از خواندن، حس مطالعه ی یک داستان مستقل را به دست میدهند، از یک پیوستگی احتمالی نیز برخوردارند که ترتیب داستانهای مد نظر تا حدودی موید این قضیه است. بعد از خود داستان سیاسنبو، قصههای اکوسیاه، علو، کوچه کرمانشاه، چاقوی دسته قرمز، سنگ سیاه و دو رهگذر قرار دارند که هر کدام به رویدادی بهخصوص اشاره داشته و شخصیتهای داستان پیرامون آن رویداد شکل میگیرند. نکتهای که پیوستگی داستانها را تایید میکند اشارهای است که به حوادث داستانهای قبل میشود و حتی نکات مبهمیکه در آنها حل نشده، در قصههای بعدی شفاف سازی میشود. با این حال نویسنده این اشارات را حاصل نزدیک بودن زمان نگارش قصهها به هم میداند.
نکتهی جالب بعدی تکرار شخصیتهای قصههاست که گاه نقش مستقیمی در حوادث داستان بعدی دارند یا در حد نام بردن به آنها اشاره میشود.
جلسه ی گفتگو درباره کتاب سیاسنبو در نیمه مرداد ماه در گروه ایرانی بخوانیم برگزار شد. در این جلسه آقای حسین آزاده درباره کتاب گفتند: در مجموعه داستان سیاسنبو، سه داستان اولی آن رئالیست سوسیالیستی است که داستانهای نفتی است و با صنعت نفت در رابطه است و تقابل ظلم و ستمی انگلیسیها به ایرانیها. در چهار داستان بعدی دوربین نویسنده به محیطهای کارگری، جنگ و تبعات جنگ بر میگردد. در این مجموعه داستان انگار شخصیتها همان شخصیتهایی است که در داستانهای قبلی بودند. نویسنده مقید نبوده است که پیرنگش را در داستانها کامل کند. نه اول داستان مشخص است و نه آخرش. انگار فقط میانه داستان را گفته است. قویترین داستان در این مجموعه داستان دو رهگذر است.
خانم شیوا حاجیانی در ادامه میگویند: این کتاب خصوصیات اقلیمی جنوب را دارد. زبان که در داستانهای مکتب جنوب خیلی مشخص است و در این داستانها هم زبان جنوبی را حس میکردیم. باورهای عامیانه و ضرب المثلهای جنوبی وجود داشت. سنگ سیاه با باور عامیانه ساخته شده بود. بیشتر زبانش فاخر بود. جملات زیاد خوبی داشت. این داستان باور پذیر بود و بعد از 44 سال که از این اتفاقات گذشته داریم و این کتاب را میخوانیم فکر نمیکنیم داستانها شعارزده باشد. محتوای داستانها فقر و تبعیض اجتماعی است. مثل این است که نویسنده خواسته ما یک رمان را بخوانیم. همه ی این داستانها روی هم یک رمان میشود. داستان اول خطاب به یک شخصی است به اسم حسنو. سرگذشت عموی او یعنی السنو و قیرداغ شدنش توسط انگلیسیها را شرح میدهد. در داستان علو متوجه میشویم که علو پسرخالهی حسنو است. در داستان چاقوی دسته قرمز حالا حسنو بزرگسال است و با نام حسن میشناسیمش. در پایان داستان سنگ سیاه میفهمیم پسر و همسر شخصیت اصلی مرده. در داستان دو رهگذر معلوم میشود شهیدی که در داستان هست در واقع همان پسر مرد داستان سنگ سیاه است. شخصیتها با هم ارتباط دارند ولی در محتوا و مضمون، ارتباطی نیست. و اگر بخواهیم این داستانها را ادامهی همدیگر بدانیم حفرههای زیادی در آنها وجود دارد که جواب داده نشده است.
خانم زهرا باقری در زمینه ی مکتب جنوب ادامه میدهند که : نویسندگان مکتب جنوب با هم مشترکاتی دارند. ادبیات کارگری و استعمار در داستانهای احمد محمود، چوبک، ناصر موذن و قاضی ربیحاوی مشخص است. ادبیات، اصطلاحات و دیالوگهای جنوبی به وفور در داستانهای این نویسندگان به چشم میخورد. گرمیای که از آسمان میبارد و ویژگی عشیره و قبیله بودن در داستانهایشان به چشم میخورد. در داستانهای صمد طاهری قبیله دیده میشود. مکتب جنوب ویژگیهایی دارد که قطعا با مکتب اصفهان و تهران فرق میکند.
آقای حسین آزاده در تکمیل صحبتهایش درباره مکتب جنوب میگوید: من معتقدم که اقالیم داستانی داریم ولی مکاتب داستانی نداریم. از لحاظ اقلیم، جنوب به سه قسمت ادبیات کارگری ، دریایی و روستایی تقسیم میشود که این تقسیم بندی در اقلیم داستان آقای صادقی شهپر آمده است.
در ادامه آقای مهران رجبی درباره نویسندگان جنوبی میگوید: نویسندگان جنوبی در داستانهایشان از ادبیات شفاهی و فرهنگ عامه مردم استفاده میکنند. در داستانهای نویسندگان جنوبی درخت شخصیت پیدا میکند. چیزی که برای من جذاب است، غم تهنشین شده ای است که در دل داستانهای جنوب وجود دارد.
خانم التج در ادامه صحبتهای آقای رجبی میگوید: غمی که میگویند درست است و در نوشتههای جنوبی مشهود است. نویسندههای جنوبی خیلی راحت زبان و گویش شان را در داستان به کار میگیرند و آنقدر ما غرق داستان میشویم که خودمان در مسیر داستان متوجه این گویشها میشویم. خواندن کتاب سیاسنبو بعد از چراغها را من خاموش میکنم انگار لایهای دیگر از جنوب را به ما نشان میداد و انگار این دو کتاب فضای جنوبی همدیگر را کامل میکردند.
آقای مهران رجبی درباره کتاب سیاسنبو میگوید: عدم تکلف در روایت قصه یکی از ویژگیهای این کتاب است. آقای صفدری راوی خیلی خوبی است. و نگارش و زبان خوبی دارد. حداقل این نویسنده درگیر نحوهی نگارش خودش نیست. و درگیر واژهها نمیشود.
مشخصات کتاب
عنوان: سیاسنبو
نویسنده: محمدرضا صفدری
ناشر: آموت
شهر و سال: تهران، 1401
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.